سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بزرگترین عیب آن بود که چیزى را زشت انگارى که خود به همانند آن گرفتارى . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 235  بازدید دیروز: 1   کل بازدیدها: 61413
 
کانون هنرهای تجسمی و صنایع دستی دانشگاه یزد
 
مناجات خوابگاهی
نویسنده: سمیه رحیمی(چهارشنبه 88/10/30 ساعت 10:19 عصر)


منت خوابگاه را ـ قل و شر ـ که نبودنش موجب نیاز است
و وجودش مساله‌ساز. هر نفری که بدانجا رود در قید حیات است و چون به در آید نزدیک
ممات. چون در هر اتاق ده نفر موجود است و بر هر پنجره‌ای تخته‌ای واجب
.

بنده همان به که ز قحطی جا روی به رهن یک اتاق آورد

لیک بفهمد اگر این را رئیس بر سر او چوب و چماق آورد

فریاد پیچ بی‌ملاحظه‌اش همه را رسیده و بانگ تلفن
لحظه به لحظه‌اش همه جا کشیده. شب‌ها بعد از ساعت هفت احدی را رخصت ورود ندهند و
دانشجوی تأخیری را در اولین فرصت به حراست هدایت کنند
.

ای عزیز که با کمی تأخیر قصد رفتن به خوابگه داری

از نگهبان چگونه بگریزی تو که تنها همین گنه داری

گربه‌های بسیار را گفته که بساط تعقیب دانشجو
بگسترانند و جیرجیرک‌های بی‌شمار را فرموده که شب تا صبح آواز بخوانند. بساط ورزش
صبحگاهی به جای کپسول‌های گاز فراهم آورده و برای مطالعه چهارصد دانشجو اتاقی چون
لانه گنجشک مهیا ساخته. دانشجوی فعال را در اثر شلوغی به دیوانه‌ای بدحال تبدیل
کرده و اتاق تلویزیون به جهت حضور پوست تخمه تعطیل
.

ابر و با د و مه و خورشید و فلک در کارند همه لیسانسه‌ها
پس ز چه رو بیکارند؟

در خبر است که از سرور خادمان و مهتر مستخدمان و گروهی
سوخته دل از جمع خودمان که هر گروه یک نفر از دانشجویان بخت برگشته پریشان حال به
جانب یخچال روی آورد که جرعه آبی بخورد، دریابد که رندان آخرین بقایای مرغ و ماهی
سردخانه را ربوده و به جای آن روی برفک‌ها واژه ویژه "زرشک" را حک نموده‌اند.
یک روز تأمل ترم‌های گذشته می‌کردم و حسرت درس‌های ناخوانده می‌خوردم و صحن سیمای
خویش به آب مژگان می‌شستم و بهر غیبت از کلاس بهانه می‌جستم و اندوه دیرینه در عمق
جان می‌نهفتم و این بیت‌ها مناسب حال خود می‌گفتم
:

هر دم از عمر می‌رود نفسی از رفیقان ما نمانده کسی

ای که شش ترم رفت و در خوابی مگر این ترم هفت دریابی

یاد
آن ثبت نام غوغایی خلق حیران برای امضایی

یک
نفر در اتاق رایانه از شلوغی شدست دیوانه

دیگری بهر وام تحصیلی پر نموده سه فرم تحصیلی

وان دگر از برای شهریه جیب خود را نموده تخلیه

بگذر از خرید کفش و لباس تا که شاید کند دو واحد پاس

یک
نفر در فغان ز نرخ کتاب دیگری از نخواندنش بی‌تاب

یک
نفر در شلوغی سرویس از عرق گشته تا گریبان خیس

وان دگر شام سلف تا خورده شده زار و نزار و پژمرده

در شب امتحان که کتلت و ماست تا سحرگه میانشان دعواست

هر دو همچون دوای خواب آور برده هوش و حواس ما از سر

درس، سختست و مدرک امروز عالی را نموده خوش پاسوز

ای که دل بسته‌ای به این مدرک فکر فردا نکرده‌ای بی‌شک

رنج شغل و معاش در راه است عالمی زین قضیه آگاه است

 

بعد از تأمل این معنی، مصلحت آن دیدم که برای بقای
ذات و ادامه حیات چاره‌ای بجویم و بهر مدرک خویش کوزه‌واره‌ای بیابم و جامه فارغ‌التحصیلان
آشفته حال بپوشم تا به مدد آن در سایه مدرک خویش آبی زلال بنوشم



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نمایشگاه برای ورودیهای جدید
تغییر دکوراسیون کانون
نشریه
کالیگرافی
وسایل لازم
جدول
من هستم
نشریه ............................................ضروری
1
2
3
4
5
6
7
[همه عناوین(111)][عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| فهرست موضوعی یادداشت ها ||
هنر .
|| مطالب بایگانی شده ||
دی 1388

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
کانون هنرهای تجسمی و صنایع دستی دانشگاه یزد
مدیر وبلاگ : سمیه رحیمی[125]
نویسندگان وبلاگ :
وحیده تشکری (@)[8]

علی رضایی (@)[0]

آرمان مردانی[16]
سعید سبحا نی (@)[42]

مجتبی نعمت الهی (@)[13]

رضا دهشیری (@)[5]

الهام صفا یی (@)[0]

هادی سلیمی[0]
عرفان اریا (@)[3]

آذین اسلامیه (@)[2]

مهرنوش قریب پور (@)[0]

ایران ممتاز[0]
قرزانه توکلی (@)[0]



|| لوگوی وبلاگ من ||
کانون هنرهای تجسمی و صنایع دستی دانشگاه یزد

|| اوقات شرعی ||